بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد. عماری دار لیلی را که مهد ماه در حکم است خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد. بهار عمر خواه ای دل وگرنه این چمن هر سال
ادامه مطلبرویا در شاهنامه ابزار شناخت شهودی و دریچه ای به عالم غیب است. اکثر رویدادهای مهم، پیش از وقوع در خواب به پهلوانان و پادشاهان الهام شده است. فردوسی به تعبیر خواب معتقد بوده و معبران در شاهنامه ...
ادامه مطلبقضا نقش یوسف جمالی نکرد. که ماهی گورش چو یونس نخورد». در آخرین بخش این باب در رثای کودک خود سعدی هم به شکل تکراری آمده است ( بیت دوم و سوم ). به خاموش عزیز: نوشته ای:«اما از آنجا که جامی بر حسب سنه ...
ادامه مطلبابوالفرج رونی (از امثال و حکم دهخدا). بسی برنیاید که بنیاد خود. بکند آنکه بنهاد بنیاد بد. (تاریخ گزیده ، از امثال وحکم دهخدا). بسی بهتر سوی دانا ز مرد ژاژخا ابکم . ناصرخسرو (از امثال و حکم دهخدا ...
ادامه مطلبهر چند ز سوختن ندارم باکی. پروانه کجا و آتش طور کجا. ***. تا درد رسید چشم خونخوار تو را. خواهم که کُشد جان من آزار تو را. یا رب که ز چشم زخم دوران هرگز. دردی نرسد نرگس بیمار تو را. ***.
ادامه مطلبغزل شمارهٔ ۱۲۱. هر آن کو خاطرِ مجموع و یارِ نازنین دارد. سعادت همدم او گشت و دولتْ همنشین دارد. حریمِ عشق را درگَه، بسی بالاتر از عقل است. کسی آن آستان بوسد، که جان در آستین دارد. دهانِ تَنگِ ...
ادامه مطلباشعار وحشی بافقی. به جور، ترک محبت خلاف عادت ماست. وفا مصاحب دیرینهٔ محبت ماست. تو و خلاف مروت خدا نگه دارد. به ما جفای تو از بخت بی مروت ماست. بسا گدا به شهان نرد عشق باختهاند. به ما مخند که این ...
ادامه مطلبگنجور » مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۶ - باز جواب انبیا علیهم السلام ایشان را. ورود به گنجور. پست الکترونیکی: گذرواژه: اگر پیشتر در گنجینه یا پیشخان خوانشگران گنجور نامنویسی کرده ...
ادامه مطلبکآنها که بجایند نپایند بسی و آنها که شدند کس نمیآید باز ~~~ ~~~ ای دل غم این جهان فرسوده مخور بیهوده نئی غمان بیهوده مخور. چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید خوش باش غم بوده و نابوده مخور ~~~ ~~~
ادامه مطلبگروهی سوی کوهساران شدند. بفریاد خواهان [۱] باران شدند. گرستند و از گریه جویی [۲] روان. نیامد [۳] مگر گریهٔ [۴] آسمان. بذوالنون خبر داد [۵] از ایشان کسی. که بر خلق رنجست و سختی [۶] بسی.
ادامه مطلبنعمت نبود آنکه ستوران بخورندش. نه ملک بود آنکه به دست آرد قیصر. گر ملک به دست آری و نعمت بشناسی. مرد خرد آنگاه جدا داندت از خر. بندیش که شد ملک سلیمان و سلیمان. چونان که سکندر شد با ملک سکندر ...
ادامه مطلبقرآن نے انسان کی اسی بے بسی و اضطراری کیفیت کو بیان کیا ہے کہ ''کون ہے جو بے بسی اور بے قراری کی حالت میں اپنے بندے کی پکار سنتا ہے اور اس کی تکلیف دور کرتا ہے۔'' ظاہر ہے جب تمام وسائل بے فائدہ ...
ادامه مطلبای بسا کارا که اول صعب گشت. بعد از آن بگشاده شد سختی گذشت. بعد نومیدی بسی اومیدهاست. از پس ظلمت بسی خورشیدهاست. مولوی. شعر انگیزشی از شاهنامه. اگر چند باشد شب دیر باز بر او تیرگی هم نماند دراز
ادامه مطلبندیدش دری زآهن و چوب و سنگ در آن شهر شد باتنی چند پیر: همه غایت اندیش و عبرت پذیر دکانها بسی یافت آراسته: درو قفل از جمله برخاسته مقیمان آن شهر مردم نواز: به پیش آمدندش به صد عذر باز
ادامه مطلببیداد کنی پیشه و چون از تو کنم داد. زارم بکشی کز که ستمکارترم من. وحشی به طبیب من بیچاره که گوید. کامروز ز دیروز بسی زارترم من. شمارهٔ ۳۳۶: آمدم سر تا قدم در بند سودا همچنان ». « شمارهٔ ۳۳۴: چه کم ...
ادامه مطلبکس نامد از آن جهان که پرسم از وی: کاحوالِ مسافرانِ دنیا چون شد. امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۷۲. گر نعمت دشمنت ز حد بیرون شد. بنگر که به عاقبت ز محنت چون شد. از قارون گر به مال و گنج افزون شد. در ...
ادامه مطلببه بسی گرافیک خوش آمدید در زیر برخی از صد ها نمونه کار این مجموعه در زمینه طراحی کاتالوگ را مشاهده می نمایید لطفا در صورت نیاز به مشاوره و یا استعلام قیمت با شماره ها شرکت و یا تلفن مستقیم 09128886100 تماس حاصل نمایید.
ادامه مطلببسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد شعر عاشقانه حافظ كوتاه . غم عشق.. دیدی اي دل که غم عشق دگربار چه کرد. چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد . آه از ان نرگس جادو که چه بازی انگیخت
ادامه مطلبکه زیر خاک میباید بسی خفت. شعر در مورد جهان فانی. تمام دنیا. محله ی کوچکی ست. که تو در آن متولد می شوی. و من. میان بازیِ بچه های محله. به عشق تو. پیر می شوم..! شعری در مورد دنیای مجازی. ببین ...
ادامه مطلبشعر فردوسی نابرده رنج. به رنج اندر است اي خردمند گنج. نیابد کسی گنج نابرده رنج. به گیتی به از راستی پیشه نیست. ز کژی تبر هیچ اندیشه نیست. چو با راستی باشی و مردمی. نبینی بجز خوبی و خرّمی. بخور آن ...
ادامه مطلبیار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آن که یوسف به زر ناسَره بفروخته بود..! حافظ شیرازی شعر فارسی (Persian Poetry)
ادامه مطلببه شعر فارسی صوت عراقی. عروسی بس خوشی ای دختر رز. ولی گه گه سزاوار طلاقی. مسیحای مجرد را برازد. که با خورشید سازد هم وثاقی. وصال دوستان روزی ما نیست. بخوان حافظ غزلهای فراقی. غزل شمارهٔ ۴۶۱ ...
ادامه مطلبغزل شماره ۴۹۲ حافظ خطاب به شاه نعمت الله ولی است و حافظ عارف به منظور حفظ نزاکت، سخن را با سلام به مردمی روشنبین شروع میکند. حافظ اطراف خودش را پر از نارفیقان میبیند و سلامی همانند معطر بودن محبت، نثار مردمک چشمهای ...
ادامه مطلبندیدندی از خود بتر در جهان. تو آنگه شوی پیش مردم عزیز. که مر خویشتن را نگیری به چیز. بزرگی که خود را به خردی شمرد. به دنیا و عقبی بزرگی ببرد. از این خاکدان بندهای پاک شد. که در پای کمتر کسی خاک شد ...
ادامه مطلبژامبون. ژامبون یا به فرانسوی jambon نوعی فرآورده گوشتی است که از گوشت ران حیوانات فرآوری شده که به صورت ساده یا دودی پخته می شود و به آن مواد نگهدارنده و نمک اضافه می کنند. در ایران اینطور جا ...
ادامه مطلبغبار بی کسیها را تن درهای نامردی. معلم خسته شد از ما ولیکن بیست میگیریم. در این دنیا که میگوید به ما املای نامردی. مریم احمدی. . از این همه نامردمیها قلبم داره میمیره کم کم. من از تو می ...
ادامه مطلب"خاک در دیده بسی جان فرساست" reply پاسخگویی به این حاشیه flag گزارش حاشیهٔ نامناسب link رونوشت نشانی حاشیه دکتر نوروز امینی در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۱:۱۱ نوشته:
ادامه مطلبقهقهی کبک دری هفتهایست روز تو یکروز بپایان رسد: نوبت سرمای زمستان رسد همچو من ای دوست، سرائی بساز: جایگه توش و نوائی بساز بر نشد از روزن کس، دود ما: نیست جز از مایهی ما، سود ما
ادامه مطلببسی دختر ازان بهتر بگفتی. بسی اشعار گفت آن روز اُستاد. که آن دختر مجاباتش فرستاد. ز لطف طبع آن دلداده دمساز. تعجب ماند آنجا رودکی باز. ز عشق آن سمنبر گشت آگاه. نهاد آنگاه از آنجا پای در راه
ادامه مطلببسی شایسته است به پاس تلاشها و زحمات مستمر شما. در راستای توسعه و پیشرفت همه جانبه، نهایت سپاس و قدردانی خویش را خدمت حضرت عالی ابراز داریم. **** **** **** **** هر کس دنیا را برای چیزی می خواهد؛
ادامه مطلب